رستاخیز اربعین؛ طوفانی که هر سال شورَش تندتر و شعورش عمیقتر میشود
اربعین در حال حاضر شاید بزرگترین پاسداشت مصیبت اعظم و به نوعی تجلی قدرت شیعه در پهنه گیتی است. هنگامهای که این کره خاکی تا به حال به خود ندیده و چشمها و خاطرهها و دوربینها نظیر آن را ضبط نکردهاند و این واقعیتی است فراتر از باورها. به راستی در کدامین باور میگنجید که روزی معدود زائران اربعین حسینی یعنی جابر و همراهان اندکاش تبدیل به دریای خروشان چند ده میلیونی عاشقان گردد. شگفتا! این چه طوفانی است که هر ساله شورش تندتر و شعورش عمیقتر میشود و تعجب و حیران ناظرانش را بیشتر از پیش میگرداند. این رویش از کجاست؟ و این جوشش از کدامین خون سرچشمه میگیرد؟ اما همین جوشش و رویش است که بدخواهان، چشم دیدناش را ندارند و از روی حقد و کینه با هزار غیظ و غضب از هر سو با تیر زهرآلود این شکوهِ نمایشِ عزا را نشانه رفتهاند. چرا که فنا و نابودی خود را در تبلور بیشتر مصیبت اعظم میدانند.
بدخواهانی که با یک نگاه شناخته نمیشوند و یکرنگ نیستند، گروهی در جبهه کفر و استکبار با شعار تجدد و تمدن و با رنگ و لعاب مبارزه با خشونت، برپایی دموکراسی و دفاع از حقوق بشر و غیره کمر همت برای نابودی این رستاخیز عالمگیر بستهاند. (ملاحظه نظریه فوکویاما در این مجال خالی از لطف نیست). گروهی دیگر ارث از خوارج سلفی بردهاند و با شعار مبارزه با کفر و شرک، همه دین و دنیای خود را برای نابود این شور روز افزون متحد کردهاند و چه مضحک و خندهدار است که به اسم مبارزه با شرک و کفر تنها به تخریب نمادها و اماکن اسلامی و کشتن اسلامی مشغولاند و از مبارزه با کفر و استکبار و صهیونیسم خبری نیست.
و اما گروه سوم همان جمعیت داخلی که در نفاق، روی منافقین صدر اسلام را سفید و در بند و بیباری و لاابالیگری دست معاویه و بنیامیه را از پشت بستهاند و در نیرنگ و توطئه با عمر و عاصها همکاسهاند. همان قماشی که در ظهر عزای عاشورا با چنان شور و شعف با کف و سوت به هیئتها و دستهجات و کبوترهای عاشق حملهور میشوند و فردایش به پاس این خوش خدمتی از سوی سرانشان مردم خداجوی نامیده میشوند.
تحلیل اشتراکات و اهداف این سه جبهه در حوصله این وجیزه نمیگنجد، ولی به خوبی روشن است که هم جبهه استکبار و هم وهابیت سلفی و هم نفاق داخلی که نوع ترجمان مسلک بهایی هستند، در دشمنی و رویایی با جوش و خروش حسینی مشترک هستند و همقسم؛ چرا که اتاق فکر استکبار خوب میداند اگر قیام سیدالشهداء(ع) به عالم معرفی شود و پرچماش عالمگیر شود چه نلسونماندلاها و چه گاندیها و سرامد آنها چه خمینیها که نهضت حسینی به پا نمیکنند و هزاران جنبش مقاومت از توده مستضعفین به پا نمیخیزد و کاخ قدرت و اریکه سلطنت ِ آنها را درنمیشکند.
از همین رو است که برای رویایی و خاموش کردن نور عالمتاب حسین(ع) گاهی دستاش از آستین VOA و BBC و غیره بیرون میآید و گاهی از آستین قبای بزرگان وهابی و گاهی از آستین کت ملیگرایی و فتنهطلبی. اما نور عالمتاب سیدالشهداء خاموش شدنی نیست که حضرتش فرمود: «همانا برای شهادت حسین(ع) در قلوب مؤمنین حرارتی است که هیچ گاه خاموش نمیشود». امروز این اربعین و رستاخیز پر فروغ او است که همه توطئههای بدخواهان و سمپراکنی و تبلیغاتش را خنثی میسازد.
اشاره به گوشهای از راهپیمایی اربعین نیز در این میان خالی از لطف نیست. این راهپیمایی از ویژگیهای بسیاری برخوردار است از جمله مردمی بودن این حضور محشری. مردم بدون هیچ جو و اجباری و تشویق و تهدید و حتی دخالت دستگاهها و رسانههای تبلیغاتی و بدون هیچ مقاصد دنیوی از سراسر دنیا با پای پیاده به صورت فردی از راههای مختلف چون سیل خروشان به سمت کعبه دل شان رهسپار میشوند و شنیدنی اینجاست که این مسافت طولانی و چندین روزه را بدون ریالی هزینه میپیمایند چرا که پذیرایی از این کبوتران عاشق نیز مردمی صورت میگیرد. از امکانات بهداشتی اسکان و تغزیه تا انواع خدمات مانند خوشامد گویی، عطر زدن زائران همه توسط مردم به رایگان و به وفور صورت میگیرد.
عظمت و بزرگی این هنگامه بشری از دیگر ویژگیهای جداییناپذیر این حرکت است، در کجای دنیا این جمعیت با گستردگی از همه جای کره خاکی در حرکتی زیبا و با عظمت از راههای مختلف که گاهی بالای 200 کیلومتر راه است با پای پیاده پیموده میشود. در موسم حج که بالاترین جمعیت سه و نیم میلیون نفر میشود از دو ماه قبل تمام دستگاه عربستان صعودی بسیج میشوند که بتوانند این خیل عظیم گسترده را سامان دهند و باز هر ساله شاهد بینظمیها و آمار مرگ و میر و بروز حوادث هستیم. آن کشور پیشرفته را با عراق مقایسه کنید! مکه معظمه را با همه امکاناتش با کربلا مقایسه کنید؛ جمعیت سه میلیون نفری را با جمعیتی بیش از 20 میلیون نفر مقایسه کنید؛ همین مقایسهها گویای عظمت این حرکت عاشقانه است.
شور و عواطف سرشار و احساسات وصف ناپذیر خصلت دیگر قابل مشاهده در این حرکت مردمی است. وقتی صحبتها و زمزمههای عاشقانه پیرزن عراقی را از صفحه تلویزیون دیدم یکباره دلم فواره خواهش شد که ای کاش من هم همچون قطرهای در اقیانوسِ شورِ حسینی حضور داشتم. پیرزن میگفتم تمام مخارج سالاش را محدود میکند تا پساندازی شود و بتواند از راهپیمایان اربعین به سهم خود پذیرایی کند. آنها چه با احساس و عاشقانه منازلشان را با التماس و خواهش برای استراحت در اختیار زائران قرار میدهد حتی پای زائران را با دستان خود میشویند. حقاً و انصافا واژهها کوچکتر از آناند که آن عواطف و احساسات را وصف کنند. ما کجا چنین عواطفی را سراغ داریم؟ این فقط شور و احساسات میزبانان است، اما مهمانان و زائران جای خود دارند، از پیر و جوان، زن و مرد، عرب و عجم، بالادست و تهیدست و سفید و سیاه همه حتی با نوزادان خود در گرما و سرمای شدید با چشمانی بارانی و دلی مالامال از عشق و محبت و احساسات لبریز این مسیر نورانی را به سمت کعبه دلشان میپیمایند، صحت و سلامت را برای آن مهاجران عاشق از خدای زیباییها آرزومندیم.
این نوشته را با کلام نورانی و پرمغز رهبرِ نازنین ِعاشوراییمان به پایان میرسانم: «هیئت سکولار نداریم، هر کس علاقهمند به امام حسین است، یعنی علاقهمند به اسلام سیاسی، اسلام مجاهد، اسلام مقاتله، اسلام خوندادن و اسلام جان دادن است». (27 آبان 92- دیدار هیئت رزمندگان اسلام)
حجتالاسلام محمدهادی طاهریان